حافظه ی خود ایمن

ساخت وبلاگ
عکس از دیوار رنگی  من کلا آدم "نشان ندهنده " ای هستم .البته نه فقط من ؛ شاید خیلی های دیگه هم باید این صفت رو به صفت های خودشون اضافه کنن .  یعنی اینکه خیلی از اتفاق هارو  به روی خودم نمیارم ؛ یا ارادی یا غیر ارادی . یادم ِ اون سری که حالم بد بود و رفتم اورژانس باورشون نمی شد حالم بد باشه . یعنی پرستار تریاژ یه جوری گفت واقعا مریضی ؟!. یا مثلا اون سری یه جوری معده ام درد گرفته بود که با زاویه 70 درجه  باید راه می رفتم ولی کسی باورش نمی شد این قدر معده ام تحت فشار باشه . اصلا من و امثال من آدم های خیلی نشان ندهنده ای هستیم . همه همیشه خنده های توی عکس ِ ما رو دیدن . لبخند های ژکوندمون وقتی تو کافه داریم توی قهوه مون شکر می ریزیم . یا مثلا وقتی داریم یه خاطره رو تعریف می کنیم و می خندیم . همه وقتی رو سکو وایسادیم و داریم جایزه رو تو دستمون لمس می کنیم  رو ؛ تو خاطرشون دارن . کسی از پشت صحنه ی هیچ کدوم از این لحظه ها ؛ از لحظه های قبل از این رسیدن ها خبر نداره . حالا یا به خواست ِ خودش یا به خواست ما که هیچ وقت اون صحنه ها رو به تصویر نکشیدیم . لحظه هایی که این قدر نا امی حافظه ی خود ایمن...
ما را در سایت حافظه ی خود ایمن دنبال می کنید

برچسب : ما معنى نشان,ما راه را نشان دادیم,دود دل ما نشان سود است, نویسنده : cdebonairrd بازدید : 88 تاريخ : پنجشنبه 16 دی 1395 ساعت: 23:05

عکس از دیوار رنگی از همین الان دارم لحظه ای رو تصور می کنم که نزدیک تحویل ِ سال ِ 1396 هست و من دارم با تمام وجود آرزو می کنم هیچ سالی شبیه امسال نباشه . دارم از خوش حالی ذوق می کنم که دیگه امسال تموم شده و سال 1396 قرار ِ خیلی بهتر از 95 شروع و تموم شه ؛ اون قدری خوب که دلم براش تنگ هم بشه حتی . نه مثل 95 با اون شروعش که نمی دونم چه قدر زمان لازم دارم که یادم بره چه شب ِ عید ِ بدی رو گذروندیم . حتما سال 96 دیگه میوه های شب ِ یلدا تو یخچال و آجیل رو میز نمی مونه و به جای اینکه به خاطر از دست دادن عزیزی لباس مشکی بپوشیم ؛ به خاطر به دست آوردن عزیزی لباس رنگی می پوشیم و از لحظه های خوبمون رو ثبت می کنیم . من می خوام به 96 امیدوار باشم ... حافظه ی خود ایمن...
ما را در سایت حافظه ی خود ایمن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cdebonairrd بازدید : 109 تاريخ : پنجشنبه 16 دی 1395 ساعت: 23:05

عکس از دیوار رنگی من جهان رو همون موقع ول کردم که دیدم برای کسایی می مُردم که برام تب که هیچ ؛ سرفه هم نمی کردن . همون موقع که دیدم نمی تونم جلوی خیلی از اتفاق ها رو بگیرم . همون موقع که دیدم وسط چهار راهم و باید چراغ قرمز رو رد کنم و رد هم کردم ! همون موقع که امروز دکتر زل زد تو چشام و گفت باید 4 تا از دندونات رو بکشی و این تازه شروع داستان بود .همون موقع که ویروسِ اومد و همه چی رو بهم ریخت و رفت! همون موقع که دیدم چه قدر دَرسا موندن ! همون موقع که خانم ِ مسئول جدید رو جو گرفته و دامانش ما رو . همون موقع که هی سایت رو باز می کنم و می بینم هنوز لینک ثبت نام نیمده ... اما به خاطر آدمایی که وقتی باهاشون حرف میزنم کلی حالم خوب می شه ؛ به خاطر آدمایی که نزدیک اند هر چند دورن ؛ به خاطر آدمایی که ارزش دارن براشون بمیری ؛ به خاطر اتفاق هایی که هنوز نیافتادن ؛ به خاطر همه چیزایی خوبی که هستن و موندن ؛ به خاطر خوش بختی های کوچیکی که هنوزم پیداشون می شه ؛ شِکر می ریزم تو قهوه ام ... حالا من مونده ام و قهوه ی پر از شکری که یخ کرده ....+ عنوان از علیرضا اذر   حافظه ی خود ایمن...
ما را در سایت حافظه ی خود ایمن دنبال می کنید

برچسب : ول کن جهان را قهوه ات یخ کرد,شعر ول کن جهان را قهوه ات یخ کرد,دانلود ول کن جهان را قهوه ات یخ کرد, نویسنده : cdebonairrd بازدید : 521 تاريخ : پنجشنبه 16 دی 1395 ساعت: 23:05